شهید محسن حاجی بابا
اول از همه سلام که نام خداست!
جای همه شما خالی، پنج روزی رو مهمان شهدای مظلوم غرب بودیم.
توی روستای عظیمیه شهرستان سرپل ذهاب، با یک شهید فوق العاده آشنا شدم. فرمانده شهید،
محسن حاجی بابا
توضیحات بیشتر در ادامه مطلب
این شهید زمانی که به همراه دو تن از همرزمانشون در جیپ فرماندهی در حال حرکت بودند، توسط گلوله مستقیم توپ دشمن، مورد اصابت قرار می گیرند و ماشین و سرنشینانش کامل می سوزد.
جنازه هارو انتقال میدهند و بعد از مدتی یکی از همرزمان شهید به محل سری می زند و می بیند که تکه های سوخته از بدن شهید حاجی بابا بر روی صندلی جامونده، با چاقو جدا می کند و لای یک دستمال همونجا دفنش می کنه!!
اینجوری میشه که این شهید عزیز، دو مزار دارد
یکی در بهشت زهرای تهران(قطعه 26، ردیف 29، شماره 52)
و یکی هم در روستای عظیمیه شهرستان سرپل ذهاب.
و اما چرا گفتم شهید فوق العاده؟!؟!
همه شهدا به گفته امام خمینی(ره) «امام زادگان عشقند» اما این شهید چیز دیگری است.
آقای جاوید پور، مسئول اردو،(که جا داره از همین جا ازش تشکر کنم)
از براورده کردن حاجات توسط این شهید می گفت برای مثال خاطره ای از خودش تعریف کرد؛
«مدتی بود، ماشینم را دزدیده بودند.. چند ماهی از این قضیه می گذشت که با کاروان آمدیم غرب و من به کل، ماجرای دزدیده شدن ماشینم را فراموش کردم.
در یکی از روز ها، قبل از این که به سر مزار شهید حاجی بابا بریم، برادرم با من تماس گرفت و گفت:«...ماشینت پیدا نشده؟...ما از این که ماشینت رو دزدیدند، خیلی ناراحتیم...»
{آقای جاوید پور ادامه داد}: من از ناراحتی برادرم، نارحت شدم. با خودم گفتم وقتی رفتم سر مزار شهید حاجی بابا ازش می خواهم که ماشینم را برایم پیدا کند. اما همانجا به خودم تشر زدم که؛ می خوای بری از حاجی بابا ماشینت رو بخوای؟!؟!
باید از این شهید حوائج بزرگ گرفت، فرج آقا، سلامتی رهبر و...
برای همین از این که موضوع ماشین رو با شهید حاجی بابا مطرح کنم، منصرف شدم. و کلا از ذهنم رفت...
حرکت کردیم به سمت مزار و من این موضوع رو فراموش کرده بودم.
{خدا را شاهد می گرفت} که هنوز به مزار شهید نرسیده بودم که از کلانتری تماس گرفتند و خبر پیدا شدن ماشین رو بهم دادند...»
دل اگر گمراه و پایش در گِل است
ذکر یا حیدر(ع) کلید مشکل است
یا عالی بحق علی، احفظ قائدنا الامام خامنه ای
اشتباه می کنند بعضی ها که اشتباه نمی کنند
باید راه افتاد
مثل رودها که بعضی ها به دریا می رسند
بعضی هم به دریا نمی رسند..
رفتن
هیچ ربطی به
رسیدن
ندارد...
و درود خدا بر آنان که رفتند و رسیدند...